نوع اول ماندگار و جاودانه ميشود و هر روز بر عمق آن افزوده ميشود ولي نوع دوم وبال ميشود و باعث زحمت و...؛ فرقي هم نميكند، چه خود ما شكلدهنده اين رابطه باشيم و چه ديگران در برقراري رابطه با ما اينگونه عمل كنند. اين مقوله، مصداقهاي بسيار زيادي ميتواند داشته باشد. شايد كم نباشند افرادي كه بهخاطر داشتهها و نه واقعا بهخاطر خود فرد، درصدد دوستي برميآيند. شايد پست و مقام، پول و ثروت، موقعيت اجتماعي يا سياسي و يا حتي ارتباطات و ميزان نفوذ و متناسب با اتفاقات اين روزها، حتي شايد فقط براي استفاده از رأي!!، افراد زيادي ابراز دوستي كنند.
اما، اميرالمومنين حضرتعلي(ع) ميفرمايند: كنار كاسهها(ي غذا) برادران چه فراوانند و در حوادث روزگار چه اندك! و در جايي ديگر ميفرمايند: در تنگنا و سختي، دوستي دوست، آشكار ميشود. نكته مهم و اساسي در اين ماجرا، توجه به رفتاري است كه ما در دوستيها و تعامل با ديگران بروز ميدهيم. همانطور كه ما انتظار داريم، ديگران برايمان فقط دوست دوران خوشي نباشند و در سختيها هم كنارمان بمانند، خود ما نيز بايد به اين اصل مقيد باشيم و وظيفه خود بدانيم كه فقط رفيق خوشيهاي ديگران نباشيم و مراجعه و مراوده ما با آنها فقط در مواردي كه به آنها نياز داريم و تا زماني كه كاري بهدست آنهاست، خلاصه نشود. با اين توضيحات، شايد اين سؤال پيش بيايد كه بهترين فضاي مناسب براي شكلگيري و نهادينهسازي ارتباط صحيح و نه منفعتطلبانه كجاست و كجا بايد به تمرين اين مهارت پرداخت؟
پاسخ روشن است. اساس اينگونه رفتارها در خانواده شكل ميگيرد. هرچه نوع تعامل پدر و مادر با يكديگر براساس مودت و رحمت و نه منفعت باشد، بچهها هم همين نوع نگاه را خواهند آموخت و هر چه كه مقابل رفتار منفعتطلبانه فرزندان، پدر و مادر موضعي صحيح داشته باشند، بچهها هم ياد خواهند گرفت كه پدر و مادر خود را قُلّكي نبينند كه هر وقت پر باشد به درد ميخورد و هر وقت خالي شد، با آن كاري نداشته باشند.
اگر اين مهارت را خوب تمرين كنيم و خوب بياموزيم، رابطههايي ماندگار خواهيم داشت. راستي! خدا هم به رابطهاي كه براي بهشت و جهنم نباشد بلكه براي خودِ خدا باشد، بيشتر بها ميدهد...
نظر شما